فاطمه کوچولوفاطمه کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 30 روز سن داره

فاطمه کوچولو

فاطمه کوچولو و خاله زهره

سلام این هفته خاله زهره که دوست جون جونی بنده باشه از فریدونکنار اومد خونه ما .خاله زهره صبح خیلی زود رسید که مصادف شد با بیدار شدن خانوم خانومای مامان . نمی دونید دخملی چیکار کرد از خجالتش به من چسبیده بود و تا به خاله زهره نگاه می کرد می زد زیر گریه . خلاصه  دخملی رو بردم مهد کودک و خودم هم رفتم سرکار، بعد از ظهر که برگشتیم خونه پیش خاله زهره ،ناز ناز مامان از این رو به اون رو شده بود. چنان خودشو برا خاله جونش لوس می کرد که که ای کاش بودین و می دیدینش.من که خیلی خندم گرفت نه به اون گریه صبح نه به این قر و اطوار بعد از ظهر . دخملی منه دیگه چیکارش میتونم بکنم جز این که قربونش برم. ...
3 مهر 1392

فاطمه کوچولو و مهمون داری

 سلام دختر کوچولوم یک هفته مهمون داشت ،مامان زینب،خاله محبوبه و خاله معصومه و علی آقا نامزد خاله محبوبه برا خرید عروسی از بهشهر اومده بودند تهران. من خیلی خوشحال بودم چون هم خانوادم می دیدم هم اینکه دختر کوچولوم مجبور نبود تو این چند روز هر روز مجبور باشه بره مهدکودک آخه روزای قبل که صبح ها آمادش می کردم که ببرمش مهد دلم آتیش می گرفت چون مجبور بودم همینجور که خواب آلوده تنش لباس بپوشم و آمادش کنم فکر کنم این چند روزه که فاطمه کوچولو خونه پیش مامان زینب و خاله هاش می موند خیلی کیف می کرد.تازه یک روزم با مامانی شون رفت بازار. خاله معصومه می گفت تو بازار خیلی کیف می کرد،قربونش برم الهی. ...
29 شهريور 1392

میلاد امام رضا (ع)

میلاد عالم آل محمد و هشتمین حجت سرمد ،نگین درخشان وطن ، السلطان ابا الحسن ، حضرت امام رضا (ع) مبارک باد ...
26 شهريور 1392

فاطمه کوچولو و واکسن یک سالگی

آمــــــــپـــــــــــــــــول :     شاید سخترین لحضه برای کودک و مادر آمپول زدن آنهاست امروز فاطمه کوچولو واکسن یکسالگی رو زد  راستی باورم نمیشه یعنی یکسال از تولد کوچولومون میگذره(البته درواقع تولد عزیزمان 10مرداد است و امروز یکروز قبل از یک سالگیش است) من و پدرش خیلی استرس داشتیم آخه واکسن شش ماهگیش که فاطمه خیلی اذیت شد خداکنه که این واکسن مثل واکسن شش ماهگیش نباشه  واکسن شش ماهگی که ران پای بچه زده بودند که همراه با تب بوده اما اين واکسن را به دست راست بچه میزنند. بلاخره لحظه موعود فرا رسید و ما امروز ساعت 9 صبح واکسنش زدیم که کوچولوی ما بسيار گریه کرد و اشکهایش مثل مرواريدی از گونه هاش می ...
25 شهريور 1392

اولین قدم زندگی

سلام دیشب عزیز دلم فاطمه کوچولو تونست یک قدم به سختی برداره که ما  و خاله هاش حسابی کیف کرديم و تشویقش کردیم که فاطمه جون کلی ذوق کرد و خندید و دوباره سعی می کرد که اون کارو تکرار کنه و زمین میخورد واقعا چه لذت بخشه که آدم تمام اینکارو را به مرور زمان در فرزندش می بیند ...
23 شهريور 1392

روز دختر مبارک

    تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم...... عزیزم امروز روز توست ، امیدوارم در تمام مراحل زندگیت شاد،سرزنده و کامروا باشی و به تمام خواسته های زندگیت برسی.     ((  دخترم روز ت م ب ارک   ))     سالروز میلاد خانم فاطمه معصومه (س) و روز ملی دختر را به همه بانوان پاک و آسمانی تبریک عرض می کنم. ...
18 شهريور 1392